گمشده
یکشنبه 91 فروردین 20 :: 12:52 عصر ::  نویسنده : گمنام

«اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک»
هیئت می رویم، عاشورا میخوانیم و پای موعظه واعظان می نشینیم، خوب که دلها آماده می شود، روضه می خوانند برایمان و ما آب می شویم، نه مذاب میشویم در دریای حب اهل بیت عصمت و طهارت... مگر این عشق مردنی است؟ مگر این سوگ فراموش شدنی است؟ و آیا پاره تن پیامبر اسلام از قلب ما گسستنی است؟
سینه می زنیم و عزاداری میکنیم بر ظلمی که روا داشتند بر این خاندان پاک و ظلمتی که متحمل شدند آل الله در رسالت شان که رساندن دین اسلام ناب به دست ما بود.

مدیحه می خواند و ما سنگین سینه می زنیم:

با پا زدند بر در و در را صدا زدند
بی‌اطلاع آمده و بی‌هوا زدند
دیدند چون حریف نبردش نمی‌شوند
دستش طناب بسته به او پشت پا زدند
یک عده جاهل متجاهر به فسق هم
لب‌ تشنه آمدند ولی آب را زدند!
یک‌ دسته مس که رنگ طلا هم ندیده‌اند
تهمت به بی‌کفایتی کیمیا زدند
با جمع نامنظمشان سنگ‌ریزه‌ها
سیلی به روی مادر آیینه‌ها زدند
شیطان‌پرست‌های به‌ظاهر خداپرست
حتی تو را برای رضای خدا زدند!

خواه برایت باز کنم... فقط اینرا بگویم که هر کس درخیابان چون فاطمه حجاب دارد مسخره اش می کنند... انگشت ها به سویش نشانه می رود و زیر لب سخن گفتن ها و خنده هایی شیطانی که تحویل می دهند بر هر کسی که میخواهد رنگی فاطمی داشته باشد.

 

دارد فراموش می شود چه بود شعارمان، تو یادت هست؟

«ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است، ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است.»

آبمان سرد است و نانمان گرم و جایمان نرم ... حق داریم که فراموش کرده باشیم...

این مراسمات و عزاداری ها تنها برای اشک ریختن و سینه زدن نیست، هدف شناخت راه است و در راه فاطمه بودن، که خیلیهامان به این امر بی اعتناییم. بیایید از فاطمه اکتفا به نامش نکنیم، نشناخته توصیف مقامش نکنیم... 




موضوع مطلب :

آرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانه
پیوندها
صفحات وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 121096



>